شاید تصور شما هم از نسل پنجم مخابراتی یا همان 5G ، بهره برداری از شبکه نسل جدیدی است که پهنای باند بیشتر را در اختیار شما قرار می دهد. این تصویر ذهنی اشتباه نیست از بعد تمایز فناورانه کاملا درست می باشد. اما کسب و کارهای جدید در افق های نسل های 5 ام و 6 ام دیگر به مانند قبل نیست. برای بررسی این موضوع پنج دلیل آورده شده است که در این دست نوشته سعی در باز نمودن آن موارد دارم به قول دوستی باید گفت و پذیرفت که بازار عوض شده Market is shifted از این رو باید دست به کار شد و شروع به خلق مدل های جدید کسب و کار نمود.
هر چند که برای صحبت کردن در خصوص نسل ششم مخابراتی و پیاده سازی اولین پایلوت آن ده سالی فاصله داریم اما جهشی بزرگ در راه است ولی سرعت رشد فن آوری آنقدر زیاد شده است که اگر چند سال دیگر از نسل ششم شبکه رادیویی مخابرات بی سیم رونمایی شد تعجب نکنید. آنچه فعلا واقعیت دارد شروع مراحل تحقیقاتی و مدل سازی این شبکه در آزمایشگاه های دانشگاه های بزرگ و مطرح دنیا به کمک وندورهای مطرح مخابراتی دنیا همچون هوواوی و اریکسون است.
امروزه دستیاران مجازی بسیاری مانند سیری ، الکسا ، کورتانا ، واتسون و دیگر دستیارهای مجازی برای کمک به انجام تقریبا هر کاری از رستوران یابی گرفته تا ارسال ایمیل یا برنامه ریزی جلسات و امثال این کارها متولد و استخدام شده اند آنها فرزند فن آوری های AR واقعیت افزوده، VR واقعیت مجازی و هوش مصنوعی AI هستند از این رو به این دسته از خدمات بعضا Mixed Reality یا MR هم گفته می شود. هر چند که بیشتر این خدمات مبتنی بر عمل و عکس العمل های صوتی هستند ولی به زودی شاهد به کارگیری تعداد وسیعی از این دستیاران در مدل های ترکیبی صوتی و تصویری خواهیم بود.
می گویند رزومه نویسی تخصص می خواهد و تا دلتان بخواهد در این خصوص مطالب مفیدی را می توان در اینترنت یافت اما دریغ از یک مطلب در خصوص اینکه رزومه خوانی هم تخصص می خواهد و در دنیای امروز با این سطح از تخصص آیا مدیران محترم منابع انسانی به این موضوع مهم دقت کرده اند؟! ظاهرا فرض بر این است که استخدام کننده های باتجربه در خواندن ، تجزیه و تحلیل و جستجوی سریع اطلاعات مرتبط به رزومه های کارجویان مهارت دارد. اما برای صاحبان مشاغل كوچك هم آیا همین طور است؟! اما واقعیت این است که این شبهه به هر دوی آنها وارد است از این رو و در این دست نوشته سعی بر این است تا برخی از ابعاد این موضوع باز و بررسی شود.
این روزها در محافل گوناگون حرف از تحول دیجیتال و حکمرانی دیجیتال زیاد زده می شود و به نظر می رسد روند تحول دیجیتال آهسته اما پایدار است.تقریبا از پنج سال قبل وعده سال 2020 و عملیاتی شدن نسل پنجم مخابراتی 5G و به دنبال آن ایجاد طیف وسیعی از مشاغل دیجیتالی ، زده می شد و ما اکنون در آن سال هستیم اما آن چه که گفته می شد عملا محقق نگردید.طبق گزارش ها تازه برخی از کشورها در حال عملیاتی سازی پایلوت های نسل پنجم مخابراتی می باشند و گفته می شود که روند تحقق و فراگیری شبکه نسل پنجم مخابراتی تا یک دهه به طول بیانجامد و دلیل آن غیر از مسائل مالی ، زمانی است که صنایع و شرکت ها برای فهم درست پتانسیل های نسل پنجم مخابراتی لازم دارند و همچنین دلیل دیگر طولانی شدن فراگیری شبکه نسل پنجم مخابراتی که باید آن را هم در نظر داشت ، راهبرد تحول دیجیتالی است که در آن راهبرد قرار نیست یکباره و سریع همه بخش های شرکت متحول شوند چرا که تحول دیجیتال سریع ، هزینه های زیاد و تبعات خاص خود را دارد.
فراگیری کرونا ویروس منجر به تعطیلی تمامی مدارس و دانشگاه های کشور و توقف روال آموزشی برای جامعه تقریباً 14 میلیونی از دانش آموزان و دانشجویان ایرانی گردید. این واقعیت جدید (فلج شدن نظام آموزشی کشور) و البته برای دومین بار در کشور ، نحوه مدیریت و پیش فرض آموزشی را کاملا دگرگون ساخته است. به دلایل مختلف که جلوتر به آنها خواهیم پرداخت این شوک دیر یا زود بایستی در کشور اتفاق می افتاد. ولی نکته مهم و حائز اهمیت این است که اگر زمانی برای ارزیابی مجدد نظام آموزشی کشور جهت اعمال تحول دیجیتالی مد نظر بود ، اکنون دقیقا آن زمان است. پیامد این رخداد عجیب ، اثبات کرد که در ساختار و نظام آموزشی کشور هیچ گونه اثری از مدیریت استمرار کسب و کار یا همان Business Continuity Management دیده نمی شود لذا به نظر می رسد راه تحقق تحول دیجیتال از مسیر درک درست مدیریت استمرار کسب و کار می گذرد.
فن آوری های دیجیتالی نوظهور بسیاری از مدل های کسب و کار سنتی را تغییر داده و حتی در برخی موارد سبب ایجاد یک مدل تجاری کاملا جدید شده اند، که ما به آن فن آوری ها ، اخلال گر ، مخرب یا همان Disruptive Technologies می گوییم . شرکت های چون Uber ، Airbnb ، Skype ، Alibaba بهترین نمونه ها از دخالت فن آوری در سطح تخریب ساختارهای کسب و کارهای سنتی و همچنین تخریب در سطح ساختار سازمانی آن شرکت ها و صنایع می باشند ،که البته به لطف این اخلال (تخریب ) بوده است که آنها و مدل های جدید تجاری آنها در دنیا موفق شده است. درست است که هنوز خیلی از نظام های خرده فروشی دنیا بطور کامل دیجیتالی و متحول نشده اند اما بازیگران اصلی این حوزه این خطر را عمیقا درک کرده اند و در حال پذیرش برای یک مهاجرت دیجیتالی و ایجاد یک نقشه راه تحول دیجیتال برای خود هستند تا پس از آن بتوانند روند تغییر شکل خرید و فروش در صنعت خود را ایجاد کنند.
یکی از مرفه ترین و قدیمی ترین شهرهای چین واقع در استان ژیانگ با عنوان بهترین شهر تجاری چین به خاطر قرار گرفتن غول تجاری چین " علی بابا" در این شهر ، در آستانه یک تحول بزرگ قرار دارد. اخیرا در تاریخ 29 آوریل 2020 از سامانه جامع و هوشمند مدیریت شهری تحت عنوان مغز شهر City Brain رونمایی شد که تمرکز اصلی آن مسکن ، شهرسازی و کنترل ترافیک می باشد.
علیرغم سابقه چند هزار ساله در تولید مبل و تخت خواب در ایران و همچنین شروع جدی تولید تجاری آن به سبک اروپائیان هم زمان با دولت عثمانی در زمان صفویان ، این صنعت مبلمان ترکیه است که طی دو دهه گذشته با هدف رشد اقتصادی سریع موفق به کسب سهم بازار خاورمیانه خصوصا کشورهای عربی شده است و حتی در بازار کشور همسایه و رقیب خود ایران هم ، جایگاه بزرگی را به خود اختصاص داده است. در خصوص این که دولت ترکیه چگونه با محرک اقتصادی ویژه ، نظیر کاهش مالیات بر ارزش افزوده انگیزه صادرات را بین تولید کنندگان زیاد کرده است ، بحث زیاد است. اما نکته مهم این است که در حال حاضر این کشور قویترین کاندید مبلمان در بین مردمان کشورهای عربی است و در ادامه این مسیر راهبردی ، با هدف حفظ و افزایش روابط اقتصادی خود و کشورهای عربی در حال برنامه ریزی به روی یک طرح تحول دیجیتال ویژه برای این صنعت می باشد
چیزی که قطعی می دانیم نحوه تعامل شهروندان با خدمات و محصولات ارائه شده توسط سازمان هایی است که مدیریت شهری را به عهده دارند این سطح از تعامل است که بر کیفیت کلی زندگی شهروندان تأثیر می گذارد چرا که مشارکت آنها به عنوان مهمترین جز از اکوسیستم شهری در تصمیم گیری ها و خط مشی گذاری های عمومی حکمرانان تأثیر می گذارند. حال این سوال پیش می آید که این اتفاق در سبک حکمرانی دیجیتال در شهرهای هوشمند به ویژه با پیشرفت های اخیر ناشی از تجاری سازی فن آوری های نوظهور چگونه رخ خواهد داد و اساس چالش های این حوزه برای ارتقاء سطح آگاهی شهروندان چیست و آیا این سبک را می توان به عنوان یک ابزار اساسی برای یک دموکراسی غیر متمرکز در نظر گرفت.