مقدمه :
چیزی که قطعی می دانیم نحوه تعامل شهروندان با خدمات و محصولات ارائه شده توسط سازمان هایی است که مدیریت شهری را به عهده دارند این سطح از تعامل است که بر کیفیت کلی زندگی شهروندان تأثیر می گذارد چرا که مشارکت آنها به عنوان مهمترین جز از اکوسیستم شهری در تصمیم گیری ها و خط مشی گذاری های عمومی حکمرانان تأثیر می گذارند. حال این سوال پیش می آید که این اتفاق در سبک حکمرانی دیجیتال در شهرهای هوشمند به ویژه و با توجه به پیشرفت های اخیر ناشی از تجاری سازی فن آوری های نوظهور ، چگونه رخ خواهد داد؟! و اساس چالش های این حوزه برای ارتقاء سطح آگاهی شهروندان چیست و آیا این سبک را می توان به عنوان یک ابزار اساسی برای یک دموکراسی غیر متمرکز در نظر گرفت؟!
جمعیت در سراسر جهان مخصوصا کلان شهرها رو به افزایش است و در کنار این رشد ، راهبردهای های جدیدی نیز برای مدیریت این حجم از جمعیت به وجود آمده و برنامه ریزی شده است تا حکمرانان کلان شهرها بتوانند زندگی بهتری را برای بشریت (شهروندان) فراهم کند. این سبک از برنامه ریزی و مدیریت جدید شهری ناشی از به کارگیری ابتکارات جدید در استفاده نوین از فن آوری ها می باشد که سبب ظهور روش های نوین اداره امور عمومی شده است در راس آنها ، خانواده فن آوری های نوظهور از فن آوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) مورد استفاده وسیع قرار گرفته است که زمینه ساز این تحول بزرگ در سبک مدیریت شهری شده است و می توان از آن فن آوری ها و ابزارهای مرتبط برای ایفای دموکراسی غیر متمرکز بهره جست ( یه ، 2017 ).
در این خصوص مفهومی تحت عنوان Civic-Tech وجود دارد اشاره به آن دسته از فن آوری های مدنی که ارتباط بین مردم و دولت را به واسطه نرم افزارها و برنامه های کاربردی ، ارتباطی ، تصمیم گیری و تعاملی تقویت می کند آن نرم افزارها و برنامه های کاربردی ، فن آوری های ایجاد شده توسط حاکمیتی ها برای پشتیبانی خودشان هستند که البته می تواند توسط تیم های داوطلبانه ، غیرانتفاعی ، مشاوران و شرکت های خصوصی و همچنین تیم های درون سازمانی نظیر تیم های فاوا ، اداره و مدیریت می شوند اما چیزی که ما در این مقاله می خواهیم بحث کنیم مفهوم Civic-Tech نیست هرچند که سبک مورد نظر (حکمرانی دیجیتال) در تلاقی کامل با این مفهوم است اما در اینجا و بر خلاف گذشته ما به دنبال ارزش های خروجی از این طرح هستیم چیزی که بر بستری عمومی ارائه می شود و از آن بستر با مفهومی جدید تحت عنوان IoV یا Internet of Value یاد می کنند.
حکمرانی دیجیتال چیست ؟
حکمرانی دیجیتال یک چارچوب برای ایجاد مسئولیت، ایفای نقش و اقتدار تصمیم گیری حاکمیت ها و دولت ها در عصر دیجیتال برای حضوری دیجیتالی است.حکمرانی دیجیتال دقیقا به معنی داشتن وب سایت ها، خدمات کاربردی بر بستر تلفن همراه، شبکه های اجتماعی و سایر محصولات و خدمات اینترنتی نیست. بلکه داشتن یک چارچوب برای حاکمیت دیجیتالی بر اکوسیستم دیجیتالی است که عمده آن اکوسیستم توسط دیگران و بخش خصوصی طراحی ، اداره و مدیریت می شود. (LISA WELCHMAN ,2017)
لذا با توجه به تعریف حکمرانی دیجیتال و تمایز دادن آن با مفهوم Civic-Tech به نکته بسیار مهمی پی می بریم و این که پس از این خالق نرم افزارها و برنامه های کاربردی به عنوان ابزارهای غیرمتمرکز دموکراسی دیگر و تنها دولت و حاکمیت ها نیستند بلکه همان طور که در تعریف حکمرانی دیجیتال به آن اشاره شد توسط دیگران و بخش خصوصی طراحی ، اداره و مدیریت می شود و هدف اصلی آنها از ارائه این خدمات و محصولات ارزش آفرینی های جدید بر بسترهای ارزش آفرین نوین هستند.
در مقدمه سوال مهمی را مطرح کردیم و این که سبک حکمرانی دیجیتال در شهرهای هوشمند به ویژه و با توجه به پیشرفت های اخیر ناشی از تجاری سازی فن آوری های نوظهور ، چگونه رخ خواهد داد؟! و آیا مفهوم شهر هوشمند به درستی مورد بررسی قرار گرفته است تا بفهمیم چگونه می توان از تحقق آن به نفع شهروندان استفاده کرد؟
شهر هوشمند چیست؟
شهر هوشمند ، شهری نوآور است که از فن آوری های نوظهور و دیگر ابزارها جهت بهبود فرآیندهای دموکراتیک ،کیفیت زندگی، کارآیی عملیات و خدمات شهری، و رقابتپذیری بهره میبرد و در عین حال هم تضمین میکند که نیازهای نسلهای فعلی و آتی ( نگاهی آفاقی داشتن ) در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی تواما برآورده شود.
حال با توجه به این تعاریف می توان به سوال این مقاله که نحوه تحقق حکمرانی دیجیتال در شهرهای هوشمند است پاسخ داد و نقش و ارتباط آن را در توسعه شهرهای هوشمند را به درستی متوجه شد.
شهر پایدار چیست ؟
در بحث شهرهای هوشمند و در انتهای تمامی مطالب مرتبط با آن خصوصا بحث توسعه شهری از مفهومی تحت عنوان شهر پایدار یا Suitable City یاد می شود منظور از شهر پایدار یک شهر توسعه یافته تواما از حیث فن آوری ، اجتماعی ، اقتصادی (منظور اقتصاد دیجیتال) و زیست محیطی می باشد در شهرهای پایدار از فن آوری های نوظهور جهت کنترل و مدیریت یکپارچه جریان های شهری استفاده می شود اما هدف نهایی حفاظت از محیط زیست و تواما افزایش کیفیت زندگی شهروندان است و تمرکز بر معماری ، طراحی شهری ، برنامه ریزی شهری ، فرهنگ و میراث شهری است که پس از نوسازی ابزارهای مدیریت شهری قرار است ضمن حفظ اصالت خود بهترین ارزش ها را برای شهرها ایجاد کند.
از این رو بایستی گفت که شهر پایدار یک شهر هوشمند نیست ولی شهر هوشمند بایستی اهداف شهر پایدار را در آغوش بگیرد
به شکل زیر که از مقاله 2020 ای با نام چالش هایی برای ارتباط شهروندان و شهرهای هوشمند برداشته شده است دقت بفرمایید.
در مرکزیت این تصویر شهروندان قرار گرفته اند آنها قرار است به واسطه ابزارهای نوآورانه ای که توسط خودشان یا شرکت های فعال در حوزه ICT توسعه داده می شود پس از این مدیریت امور اداره عمومی شهرهای هوشمند را به عهده بگیرند در آن ارزش آفرینی کنند و سبب توسعه و سمت گیری شهرهای هوشمند به سمت مفهوم پایداری در ابعاد اشاره شده شوند این جا است که دقیقا می توان پی برد که منظور از تحقق حکمرانی دیجیتال در شهرهای هوشمند چیست؟
در شهرهای هوشمند ما با فن آوری استخدام شده اینترنت اشیا ، کلان داده ، هوش مصنوعی ، محاسبات ابری ، زنجیره بلوکی کاری نداریم آنها فن آوری های پایه و زیر ساختی آینده تمامی شهرهای هوشمند هستند نکته مهم از فن آوری های های نوظهور حوزه ICT استفاده آنها به عنوان ابزارهای جادویی یا تفکرات جادویی در عصر حاکمیت دیجیتال است.
لذا در چنین زیست بوم دیجیتالی که در شرف ظهور با نام انقلاب صنعتی چهارم I.4 است و قطعا شهرهای هوشمند هم بخشی از آن تحول بزرگ و شگرف خواهند بود طراحي نوین خط مشی گذاری بر پایه و به واسطه فن آوری های نوظهور الزامی به نظر می رسد. از این رو چنین طراحی ای بایستی بصورت مشترک به وسيله متخصصان مختلف و طرف داران آن به عنوان روش، ذهنيت، فرآيند و مجموعه ابزارهای جدید در حوزه خط مشی گذاری عمومی توصيف شود. این طراحی به سبک جدید ، به معنای ایجاد ارتباطات هر چه بیشتر و سالم تر شهروندان و ذی نفعان برای یافتن راه حل برای مشکلات پیچیده خواهد بود و از طرفی می دانیم مقوله طراحی و همکاری برای خط مشی گذاران بسیار مهم و یک موضوع قدیمی است. طراحی نوین بایستی ذاتا به عنوان راهی برای تولید ایده های نوآورانه تر مورد استفاده قرار گیرد و سیاست ها و خدمات را مطابق با نیازهای کاربران خود تطبیق دهد و از طریق بهبود پاسخگویی، ایجاد همکاری و اعتماد بین گروه های مختلف، دستیابی به موفقیت های سخت و پیچیده خط مشی گذاری ، دستیابی به جذب حمایت و پشتیبانی از تغییرات و ایجاد سرمایه اجتماعی ، خلا و مشکلات فرآیندهای خط مشی گذاری های مرسوم کنونی را بهبود ببخشد. لذا بررسی چگونگی تعیین اینکه آیا طرف داران طراحی نوین بر پایه فن آوری های نوظهور وسیله جادویی یا تفکری جادویی را یافته اند و یا اینکه در صورت همکاری برای طراحی مدل و نسل جدید خط مشی گذاری، پتانسیل چشمگیری برای بهبود فرآیندها و نتایج کنونی خط مشی گذاری حاصل می شود یا برعکس، مواردی هستند که بایستی بررسی شوند.
جمع بندی:
انتظار فعلی ما ایجاد چنین سبکی با ساختار اشاره شده و مبتنی بر تعاریف و اهداف اشاره است چارچوبی که بتواند نکات مهم زیر را در نظر داشته باشد.
- شناسایی عوامل و الزامات شکل گیری رابطه درست فن آوری های دیجیتال و جامعه (کاربرد برای جامعه شناسان و استراتژیست های سازمانی که در حوزه خط مشی گذاری دیجیتال مشغول به کار هستند ) و طرح این سوال که اهداف جوامع و اساسا ایدئولوژی های جوامع چه چیزهایی هستند مثلا اگر ایدئولوژی جامعه ای شاد زیستن است فن آوری های مذکور چگونه این امر را محقق می سازند و یا چه خطراتی در کمین است حال با توجه به چارچوب انتخابی که بیانگر تعامل بین جوامع و تمامی قطعات آنها با فن آوری های دیجیتال نوین است ، مدل ارتباطات و شیوه تاثیرگذاری به کارگیری فن آوری های دیجیتال نوظهور بر جوامع بایستی مشخص گردند.
- دولت خوب دیجیتال چیست ؟ هدف مهم دیگر ، شکل گیری دولت خوب دیجیتال است امروز این واقعیت پرواضح مشهود است که تاثیر خدمات دیجیتال بر جوامع دموکراتیک تا چه حد بالا بوده است شما ساده ترین خدمت را مثلا سرویس ایمیل را در نظر بگیرید تحولی که این خدمت در ساختار سیستم های دولتی و حاکمیتی ایجاد کرده است لذا این تاثیر ابعاد بسیار وسیعی و هر کدام از آنها دامنه خاص خود را دارند از بحث شهروندان گرفته تا سلامت و امروز تاثیر حیاتی و کلیدی آن بر اقتصاد دیجیتال جوامع و ملت ها ، اینجا است که دولت ها و حاکمیت ها با ورود ، دخالت و یا اعمال سیاست های درست می توانند نقش کلیدی در تحقق ارتباط سالم و درست مابین فن آوری ها و جوامع دموکراتیک را بازی کنند و جواب این سوال کاملا مشخص می شود چه کسی بر خدمات دیجیتال حکومت می کند و یا خواهد کرد و اساسا خاستگاه و دیدگاه آنها از این اعمال سیاست ها چیست آیا وضع قوانین بازدارنده یا سازنده در تقابل بین تجدد و سنت گرایی است یا خیر؟! لذا با توجه به ساختار پیچیده فن آوری های نوین و از سمتی فضای دولتی ها در ایجاد قوانین بازدارنده ، توجه به این بخش بسیار پر اهمیت است جا دارد ابتدا تمامی ابعاد فن آوری های نوظهور معرفی گردند و سپس مواردی که احتمالا دولت ها و اشخاص آنها را ضد سیاست های سنتی و سلایق شخصی خود می دانند هم معرفی گردند و مدلی برای تقابل و تعامل و الزامات هر بخش هم مشخص گردد. امروز مبحث حاکمیت های دیجیتال و فضای سایبری مقوله مهمی است که دولت ها از حیث مراقبت از ارکان حاکمیت ، قوانین سفت و بازدارنده را اعمال می کنند و هم در برخی موارد شیطنت های ریز و پنهان با هدف مقابله با آن تحرکات مردمی و خودجوش....
- و در گام بعدی و آخر ، هدف از تحقق حکمرانی دیجیتال سوق دادن آن به سمت تامین اهداف عموم مردم است اینجا است که این سوال پیش می آید که حاکمیت دیجیتال در نهایت به نفع حکام است یا مردم و یا تواما ، لذا اینجا مرز متفقین و مخالفان در جنگ حاکمیت های دیجیتال شکل خواهد گرفت پیوندی جدید و بالاتر از مرز بین دولت و مردم ، آن هم در سطح دولت ها با دولت ها و دولت ها با سایر مردم جهان.
دیدگاه خود را بنویسید