تحولات فناورانه و نظمآفرینی نوین در زیستبوم دیجیتال ایران
جهان ما در حال تجربه تحولی عمیق و بنیادین است که ریشه در پیشرفتهای فناورانه دارد. ساخت اجتماعی نوپدید و نظمآفرینی نوین اجتماعی، مفاهیم و باورهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی سنتی را دگرگون کرده و فضای جدیدی را پیش روی ما گشوده است. این تحولات را میتوان بهعنوان برساختگرایی نوین در زیستبوم دیجیتال ایران تعبیر کرد. فناوریهایی همچون اینترنت اشیا، هوش مصنوعی، متاورس و زنجیره بلوکی، در حال بازتعریف ساختارها و الگوهای حاکمیتیاند. این بازتعریف نه تنها شیوههای اداره کلان سازمانها و شهرها را تغییر داده، بلکه سبکهای نوپدیدی از حکمرانی جهانی را نیز رقم میزند. در چنین اکوسیستمی، مدلهای سنتی اداره سازمانها و نظامهای اقتصادی دیگر نه تنها کارآمد نیستند، بلکه معنای کاملاً جدیدی پیدا میکنند. این تغییرات از ما میخواهند تصویری نو از سازمانهای نخبه و چابک ترسیم کنیم؛ سازمانهایی که بتوانند در اکوسیستمهای دیجیتال نوظهور، همچنان پویا و پیشرو باقی بمانند. بهراستی آیا آمادگی داریم تا خود را با این دگرگونیهای بنیادین سازگار کنیم؟ آیا میتوانیم در این زیستبوم تازه، به بازتعریف و بازآفرینی معنا و هویت سازمانها و ساختارهای خود بپردازیم؟
این پرسشها، آغازگر سفری است به سوی آیندهای که در آن تحول و انطباق، کلید بقا و پیشرفت خواهد بود.
توسعه حکمرانی در مسیر توسعه فناوری
توسعه حکمرانی، آن هم به واسطه بهره گیری از خدمات و زیرساخت های دیجیتالی، یک فرآیند پیچیده و چند وجهی است که جنبه های مختلفی را در بر می گیرد. برخی از جنبه های خاص حکمرانی دیجیتال و به دنبال آن نظم آفرینی های نوین اجتماعی، شامل اجرای خط مشی، شفافیت دولت، ظرفیت سازی، فناوری های نوپدید، همکاری و یکپارچگی است. آینده نگاری از توسعه حکمرانی دیجیتال با هدف ایجاد نظم آفرینی نوین اجتماعی مستلزم درک جامع تأثیر فناوری های نوپدید از فرا قابلیت ها (Mohammad Rezaur Razzak and Said Al-Riyami, 2022 ) استفاده از فناوری برای بهبود سیستم های رفاهی، شناسایی نقاط قوت دولت ها در ظرفیت سازی ها برای حل مشکلات، فهم علل عدم توانایی ها در زمینه اصلاح ساختارها و فرآیندهای دولتی و از همه مهمتر در مرحله اجرای خط مشی ها است. علاوه بر مطالب مذکور، توسعه حکمرانی دیجیتال، شامل تجزیه و تحلیل اقدامات و تصمیم گیری های دولت ها از دیدگاه ارتباطات عمومی، درک حکمرانی مشارکتی در توسعه زیرساخت ها و پرداختن به تأثیر فناوری بر ایجاد اعتماد پذیری عمومی است. از این رو، می توان بیان داشت که این جنبه ها برای شکل دادن به آینده حکمرانی دیجیتال و تأثیر آن بر نظم آفرینی نوین اجتماعی ضروری هستند.
حکمرانی دیجیتال یک مفهوم است که به استفاده از فناوریهای دیجیتال در فرآیندها و ساختارهای دولتی اشاره دارد. این مفهوم به ترکیب فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) با علوم حکمرانی میپردازد تا فرآیندهای اداری و تصمیمگیری در سطوح مختلف دولتی را بهبود دهد. در حکمرانی دیجیتال، فناوری به عنوان ابزاری برای افزایش شفافیت، کارآیی و مشارکت شهروندان در اداره امور مملکت داری به کار میرود. توسعه حکمرانی دیجیتال برای دولتها به منظور انطباق با زمینه های جدید شکل گرفته در حوزه های حکمرانی که با سطوح بالای عدم قطعیت و پیچیدگی مواجه هستند؛ حیاتی است. مواجه با حوزه های جدید و یافتن پاسخ برای آنها، سیستمهای حاکمیتی موجود را توانمند میسازد، توانایی از جنس پاسخگویی در برابر انتظارات رو به رشد شهروندان، آن هم در محیط های دیجیتالی پویا چاره ای نیست جز استخدام، به کارگیری و پیاده سازی فناوری های جدید اتوماسیون و هوش مصنوعی، اما از طرف دیگری هم خطرات تحولات دیجیتال را نیز افزایش می دهد. (Bo Fan and Yan Wang,2021)
ضرورت تحقق حکمرانی دیجیتال از منظر توسعه زیرساخت دیجیتالی برای ایران
مفهوم حکمرانی دیجیتال و زیرساخت دیجیتال در عصر مدرن به طور فزاینده ای مهم و بهم پیوسته شده است که پیامدهایی برای خط مشی های عمومی، رشد کسب و کار و توسعه حکمرانی همه گیر دارد. تحقیقات نشان داده است که حکمرانی مشارکتی برای توسعه زیرساخت های دیجیتال، به ویژه در کشورهایی مانند اندونزی مفید و ضروری بوده است.( M. Rozikin et al.2023) علاوه بر این، رابطه بین حکمرانی تطابقی دیجیتال و تحول دیجیتال بر کیفیت خدمات در شرکتها و سازمان های دولتی و همچنین بخش خصوصی تأثیر میگذارد. ( Chao Li et al.2022) در زمینه رشد کسب و کار، حکمرانی و زیرساخت دیجیتال به عنوان عوامل مهم در رشد کسب و کارهای جدید در کشورهای ASEAN-5 شناسایی شده است.( Silvi Asna Prestianawati, A. Setyanti,2023)
اما این ماموریت (توسعه حکمرانی آن هم به سبک دیجیتال) به عهده کیست؟
بر خلاف باور سنتی، این ماموریت صرفا توسعه زیرساختی نیست که در دستور کار هر وزارتخانه ای قرار گیرد و برای آن طرح و برنامه ایجاد گردد و نهایتا ردیف بودجه به آن اختصاص داده شود. تجربه جهانی نشان داده است که عمده سازمان ها و شرکت های دولتی وابسته به وزارتخانه ها به دلیل فرسودگی بخش زیرساختی و دانشی و همچنین فربگی در امور روزانه قادر به ایجاد این تحول نیستند، حتی اگر این هدف هم در دستور کار قرار گیرد، خاستگاه مهم که دستیابی به اهداف اقتصاد دیجیتال است محقق نمی گردد.
ایران عزیز ما علاوه بر توسعه زیرساختی در سطوح نوپدیدی چون پهن باند 5G مراکز داده ابری و خصوصا ابرهای صنعتی نیازمند توسعه از جنس پلتفرمی است و بهره گیری از ابزارهای نوپدید دیجیتالی است نه آن دسته وب سایت ها و سامانه های دولتی که با نام دولت الکترونیک ایجاد گردیدند و تنها مزیت آنها تحت وب شدن فرآیندها و عملیات دولتی بوده است. توسعه ای که مفهوم حکمرانی و نتایج حاصله آن، در اقتصاد خودش را نشان دهد.
مفهوم حکمرانی دیجیتال و مقوله توسعه ای آن ارتباط نزدیکی با پلتفرم های دیجیتالی و توسعه زیرساخت های دیجیتال دارد. علاوه بر این، توسعه زیرساخت دیجیتال، به ویژه در زمینه خدمات عمومی، بخش جدایی ناپذیر از حکمرانی دیجیتال است. در جمهوری آنگولا، دیجیتالی شدن خدمات عمومی نیاز به خط مشی ها و پلتفرمهای حکمرانی دیجیتال در مدیریت دولتی را به دنبال داشته است. یک مدل مدیریتی برای خدمات عمومی در بسترهای دیجیتال به منظور بهبود کیفیت خدمات ارائه شده و حمایت از دیجیتالی شدن برای رفع نیازهای شهروندان پیشنهاد گردید.( A. C. Agostinho et al.2023) به طور خلاصه، حکمرانی دیجیتال به طور پیچیده ای با حکمرانی صدای پلتفرم های دیجیتال و توسعه زیرساخت های دیجیتال مرتبط است و پیامدهایی برای تضمین نمایندگی عادلانه، بهبود خدمات عمومی، و ارائه مقررات و خط مشی های بهتر برای سازمان های دولتی و مقامات دولتی دارد.
با این تفاسیر از دنیای پر ابهام پیش روی بخواهیم منصفانه قضاوت کنیم بایستی اعلام داشت که ساختارهای فعلی از خط مشی های کلان دیجیتال تا زیرساخت های فیزیکی دیجیتال گرفته، هیچ کدام آمادگی لازم برای اعمال مدیریت انتقال به سبک حکمرانی نوپدید و دیجیتال را ندارند. از این رو، نمی توان انتظار داشت در چنین حالتی، اصلاحات مطلوب در سطوح مختلف نظام های اداری (آن هم به صورت جزیره ای و توسط تصویر پردازی تک تک وزارتخانه ها) رخ دهد. هرچند که مقوله تغییر، پدیده نوظهوری نیست و بشر در طول تاریخ با تعداد بی شماری از انواع آن مواجه بوده است. اما آن چه که از تاریخ درس گرفته و تجربه کرده است، عقاید غالب و دیدگاه های جهانی و الگوهایی است که برای دوره های طولانی بر زندگی مردمان و دولتمردان حاکم می شود و اعمال و شیوه های فکری آن ها را به طرز چشمگیری تغییر می دهد و این وضعیت آن قدر باقی می ماند تا بشر دوباره با الگو و دستورات جدیدی شیوه های قبلی را تغییر یا توسعه دهد (Andreas Klinke,2017,2) به طور کل دانشمندان چهار تحول بزرگ، که تاریخ بشر را متمایز ساخته است را شناسایی کرده اند. اولین آنها، عصر نوسنگی است که زندگی بشر به سبک شکارچی و جمع آوری کننده بود. در دومین عصر، که عصر کشاورزی است، زندگی بشر به سبک روستا نشینی و کشاورزی تغییر شکل داد. سومین عصر ، عصر صنعتی بود، کارل پولانی در اثر کلاسیک خود با نام تحول بزرگ (1944) شرح داده که بدون شک، ما در حال گذر از دوره ای به دوره دیگر هستیم. اولریش بک در آخرین کتاب خود چنین استدلال می کند که جهان به شدت مسخ شده است به طوری که تغییرات اجتماعی به ما اجازه می دهد تا به سمت همان تغییر و تحولات برویم، اما به ما اجازه نمی دهد دقیقا درک کنیم که همه چیز در حال تغییر یافتن است، زیرا تغییرات اجتماعی ناشی از بازتولید نظم اجتماعی و سیاسی است، در حالی که دگردیسی مربوط به تغییر شکل نظم اجتماعی و سیاسی است (Beck,2016,77).
و چهارمین عصر، عصر اطلاعات است عصری که دنیایی قرن بیستم ما را متحول ساخت. اما امروز، در آستانه ظهور عصر خرد همزمانی معنی داری با انقلاب صنعتی چهارم پیدا کرده است، انقلابی که سرعت و اندازه گیری تغییرات ایجاد شده در آن قابل چشم پوشی نیست. رخدادهای شگرفی که باعث ایجاد تغییراتی دگرگون ساز در سطوح قدرت، ثروت و دانش بشر خواهد شد. آن چه که در این میان جذاب به نظر می رسد شباهت هایی بین چهار انقلاب صنعتی و پنج عصر تمدن است که بدین واسطه می توان با استفاده از ویژگی های این پنج عصر، فرصت های طلایی و پیش روی انقلاب صنعتی چهارم را استنباط نمود.( Min Xu and et al. ,2018,3)
از این رو برای نیل به این اهداف والا، پیشنهاد وزارتخانه مستقل و نوین حکمرانی دیجیتال مطرح می گردد.
وزارتخانه ای که پس از این اهداف کلان تحول و حکمرانی دیجیتال را در کشور برنامه ریزی و مدل می نماید و طرح های کلان تحول گونه برای ساخت یک حاکمیتی نوپدید را مستقلا هدایت و رهبری می کند. به مانند مهاجرت یک دستگاه دولتی از یک ساختمان قدیمی به ساختمانی نوین که این کار توسط دیگر پیمانکاری انجام شده است.
از این در تصویر پردازی ها بایستی چنین بیان داشت که در دنیای دیجیتال امروز و در چالش توسعه روز افزون فناوری های پیشرفته پرسش مهمی طرح می شود که مغز متفکر مردم جوامع و حکومت ها چیست یا کیست؟ ذهن ها را به سویه های جدیدی هدایت می کند امروز رابطه مردم و حاکمیت به شدت تحت تاثیر فناوری های دیجیتال قرار دارد این فناوری های نوظهور و دگرگون ساز گویا سبک جدیدی از زندگی و حکمرانی را ایجاد کرده اند گویا به تدریج سیستم حکمرانی مجبور است هوشمند تر شود زیرا وجود فناوریهایی چون کلان دادهدر امتداد آن هوش مصنوعی و زنجیره بلوکی موجب افزایش قدرت تحلیل مردم و توسعه ملت های هوشمند شده حکومت ها را مجبور به تغییر رویه ها خواهد کرد گویا انقلابی در سنت های حکمرانی در حال وقوع است استقرار فناوری های نوپدید و دگرگون ساز رویکردهای جدیدی به حکمرانی و کسب و کار توسعه دادهاند گویا تحولات بزرگ و ناشناخته ای در جوامع بشری در حال وقوع آن قدر بزرگ و اغراق آمیز که در برخی پیشگویی ها ترکیب فناوری هایی چون هوش مصنوعی، کلان داده و نسلهای آتی صنعت مخابرات نظیر نسل پنجم و ششمرا عامل مختومه شدن دوران حکومت حکمرانی های متمرکز دانستهاند. (Van Benthem, Gillingham, and Sweeney 2008; Bergh 2013; Bertram et al. 2015)
پس هر حاکمیت هوشمندی تلاش خواهد داشت ساختار متمرکز خود را در چنین اکوسیستمی ایجاد نماید
که در این بحث، به دلایل متعدد اشاره شده، پیشنهاد ایجاد وزارتخانه حکمرانی دیجیتال مطرح گردید
تحقق وزارت خانه حکمرانی دیجیتال و اهداف پیش رو
پر واضح است که تحقق ساختار وزارت حکمرانی دیجیتال در عصر انقلاب صنعتی چهارم، فرصت ها، چالش ها و تأثیرات فراوانی را برای دولت ها، حاکمیت ها و خصوصا شیوه اداره امور و مملکت داری ایجاد خواهد کرد. یکی از آن تاثیرات، باز طراحی سبک اداره امور و از آن مهم تر بازسازی ساختار اقتصادی است. کلمن (2016) بر این باور است که انقلاب صنعتی چهارم تأثیر جدی ایی بر جامعه و تجارت ها ایجاد می کند چرا که به دلیل محقق شدن تحول دیجیتال در بخش تولید، محصولات و خدمات عصر انقلاب صنعتی چهارم، بسیار متفاوت تر از نمونه های قبلی است. همچنین او معتقد است که، استفاده بیش از حد از رباتیک و هوش مصنوعی، رایانه کوانتومی ، حسگرها و فناوری نانو، میزان اشتغال را به شدت کاهش می دهد و این یک چالش بزرگ برای دولت های آتی است. اما از مهمترین چالش های پیش روی دولت های آتی، کمبود مهارت و کارگران و کارمندان متخصص و آشنا با فناوری های نوظهور است، فن آوری هایی که در نتیجه انقلاب صنعتی چهارم فرصت هایی برای اشتغال برای افرادی با مهارت های مرتبط ایجاد می کند (Barra,2016)
اگر بخواهیم از این دست موارد اشاره کنیم، می توان چندین مقاله علمی در این باب نوشت اما هدف ما در این سند اشاره به تغییرات دگرگون سازی است که به قول معروفی از رگ گردن هم به ما نزدیک تر شده است. این وزارتخانه اهداف و ماموریت های مهمی را در مسیر توسعه ساختار حکمرانی دیجیتال در ایران بدست خواهد گرفت و پدید آوردنده دستاوردهای مهمی برای ایران عزیز ما خواهد بود.
پیش به سوی برخی از اهداف تحول آفرین وزارتخانه حکمرانی دیجیتال
به طور مشخص در اینجا منظور از فرضیه های قابل پیش بینی از حکمرانی دیجیتال، آینده مدیریت دولتی در افق حکمرانی دیجیتال است و هنوز پرسش های بی پاسخ زیادی در خصوص رفتار دولت های مختلف در سرتاسر جهان نسبت به مقوله حکمرانی دیجیتال و انقلاب صنعتی چهارم و شیوه پذیرش آنها وجود دارد. بنا بر اظهار نظرات کاپلان (2015) برخی اندیشکده های علوم اجتماعی و مدیریتی، با گذشت سال ها از رونمایی مفهوم و جایگاه انقلاب صنعتی چهارم، هنوز این سوال را می پرسند که انقلاب صنعتی چهارم، چقدر با سه انقلاب قبل تر از خود تفاوت دارد و تا چه حد به اقتصاد، رشد و توسعه پایدار کشورها کمک می کند و آیا مورد استقبال همه دولت ها و جوامع قرار می گیرد؟
با این حال، دیودو (2014) بر این باور است که به دلیل تغییرات سریع فناورانه در نتیجه انقلاب صنعتی چهارم ، پیش بینی هرج و مرج های گسترده اجتناب ناپذیر است. استدلال او از این واقعیت ناشی می شود که فناوری های دگرگون سازی چون هوش مصنوعی به خصوص یادگیری ماشینی در حال حاضر تأثیر عمده ای بر ارزش کار و برای اقشار عمده مردم ندارد، اما در آینده چنین نخواهد بود. چرا که واقعیت این است که این فناوری ها باعث تحریک و تغییرات وسیعی می شوند و خیلی از مشاغل و ارزش های شغلی را به خطر می اندازد. و در دیدگاهی رادیکالی تر، کرناقان (2014) بر این باور است که انقلاب صنعتی چهارم می تواند به گسترش تروریسم و سو استفاده متعصبان سیاسی و سایر سازمان های جنایی در پایمال سازی حقوق شهروندان منتج شود. یکی از رویایی ترین فرضیه های حاکم بر آینده مدیریت دولتی، تحقق فناوری نسل پنجم مخابراتی و حکمرانی پس از آن است که زمینه ساز ظهور مفهوم نوین self-governance است. نسل پنجم فناوری سلولی یا همان 5G ، اغلب به عنوان یک پاردایم جدید در عرصه های حکمرانی چه در سطوح سازمانی و چه در سطوح دولتی مطرح است؛ سرعت تبادل بسیار یالای آن (به ازای هر سایت مخابراتی عددی معادل 10 گیگ بر ثانیه) ، تأخیر بسیار کم در انتقال داده ، قابلیت اتصال بهینه به میلیاردها انسان و اشیا ( اشاره به فناوری اینترنت اشیاء (Andrews et al., 2014; Boccardi et al., 2014) هم به عنوان یک فرصت رقابتی مطرح می شود و هم به عنوان یک معما، که کشورهای در حال بسط و توسعه زیرساخت های این فناوری به دنبال چه مزیت رقابتی هستند که در پیاده سازی آن به شدت با یکدیگر رقابت می کنند. آن چه که به صورت کلی و بالقوه از دستاوردهای این نسل از فناوری می دانیم، چنین است که، نسل پنجم مخابراتی زمینه ساز تحقق انواع بازارهای عمودی و افقی اینترنت اشیاء و به دنبال آن تحقق شهرهای هوشمند و انواع اپراتوری های صنعتی نظیر اپراتورهای هوشمند انرژی، انواع شبکه ها و خدمات واقعیت مجازی می شود (ICTC ، 2018) بنابراین خیلی دور از ذهن نیست که در چنین اکوسیستمی دولت های خود یاور محقق شوند (Borg,2016) و این امر دور از ذهن و یک برداشت تخیلی از آینده حکمرانی ناشی از نسل پنجم مخابراتی نیست، چرا که در زندگی روزمره، شهروندان با وجود تمایل به فناوری، النهایه تحت تأثیر و سازماندهی حاصل از آن فناوری قرار می گیرند و سعی می کنند در آن اکوسیستم خود را تطابق داده و با شرایط جدید کنار بیایند. درست است که تکامل و تغییر فن آوری باعث ایجاد اختلال در نظم زندگی می شود و بر امور اجتماعی مختلفی تأثیر می گذارد ولی در نهایت تنظیم نهایی زندگی روزمره دست بشر است حال به هر سبک و شکلی که می خواهد باشد (Janssen & Van Der Voort، 2016).
دیدگاه خود را بنویسید