مقدمه

در دنیای پیچیده و متغیر امروز، فناوری و دانش به‌عنوان ابزارهایی استراتژیک در مدیریت مدرن جایگاه ویژه‌ای یافته‌اند. هر مدیری که نتواند به‌طور موثر از این ابزارها استفاده کند، به‌سرعت از مسیر رقابت و رشد خارج می‌شود. این مقاله به بررسی ضرورت توجه به فناوری و دانش به‌عنوان شاخص‌های ارزیابی کارآمدی مدیران در ساختار مدیریتی امروز ایران می‌پردازد و بر اهمیت این موضوع در بهبود عملکرد سازمان‌ها و جامعه تأکید می‌کند.

اهمیت فناوری و دانش در ساختار مدیریتی

مدیریت مؤثر در جهان امروز، بدون درک عمیق از فناوری و دانش امکان‌پذیر نیست. فناوری، نه‌تنها ابزارهایی را برای بهینه‌سازی فرآیندهای کاری فراهم می‌آورد، بلکه به مدیران امکان می‌دهد که تصمیمات بهتری بر اساس داده‌های دقیق و تحلیل‌های علمی اتخاذ کنند. مدیرانی که به علم و فناوری بی‌توجهی می‌کنند، سازمان‌های تحت رهبری‌شان را در معرض خطر عقب‌ماندگی قرار می‌دهند و از بهره‌وری و نوآوری دور می‌مانند (Garcia-Morales, Jimenez-Barrionuevo, & Gutierrez-Gutierrez, 2018).

مثال ملموس: مدیران "دبه نفتی"

دیروز، در اولین روز مهرماه ۱۴۰۳، مهمان انسان بزرگوار و عزیزی بودم که با بیانی جالب از وضعیت برخی از مدیران ایرانی، جرقه‌ای در ذهن من برای نوشتن این مطلب ایجاد کرد. او تعبیر عمیق و تفکربرانگیزی داشت: «ساختار مدیریتی در ایران به دبه‌های نفتی شباهت دارد؛ مدیرانی که با تغییر دولت‌ها دبه‌های خود را پشت در رئیس‌جمهور جدید صف می‌کنند، تنها به‌دنبال سهم‌خواهی و دریافت نفت هستند، بی‌آنکه حتی به این فکر کنند که با آن همه نفتی که پیش‌تر گرفته‌اند، چه کرده‌اند و کجا و چگونه مورد ارزیابی قرار گرفته‌اند؟»

این سخن، با زبانی ساده اما نافذ، تصویری از یک چالش عمیق در نظام مدیریتی ایران به‌نمایش می‌گذارد و تأملی جدی در خصوص نیاز به اصلاح این ساختار ایجاد می‌کند.

در برخی از تغییرات مدیریتی کشور، متأسفانه مدیرانی دیده می‌شوند که به‌جای تمرکز بر ارتقای بهره‌وری و کارآمدی سازمان‌های خود، تنها به‌دنبال منافع شخصی هستند. به‌اصطلاح "مدیران دبه نفتی" نماد این نوع مدیران هستند؛ افرادی که با تغییر دولت‌ها تنها به‌دنبال سهم‌خواهی و حفظ منافع شخصی خود هستند، بدون آنکه توجهی به علم و فناوری و یا نیازهای واقعی سازمان داشته باشند. این نوع مدیران باید از ساختار مدیریتی حذف شوند و جای خود را به مدیرانی بدهند که با توجه به دانش و فناوری، به بهبود وضعیت جامعه و سازمان‌ها کمک می‌کنند.

فناوری به‌عنوان ابزار تصمیم‌گیری استراتژیک

فناوری، در حوزه‌های مختلف مدیریتی از جمله تصمیم‌گیری، نقش بسزایی دارد. مدیرانی که از فناوری‌های پیشرفته مانند تحلیل داده‌ها، هوش مصنوعی و سیستم‌های مدیریت اطلاعات بهره می‌برند، قادر به اتخاذ تصمیماتی مبتنی بر داده‌های دقیق و واقعی هستند. این موضوع باعث می‌شود تا تصمیم‌گیری‌های مدیریتی نه‌تنها کارآمدتر و سریع‌تر باشد، بلکه از خطاها و اشتباهات ناشی از تصمیم‌گیری‌های غیرعلمی نیز جلوگیری شود (Bresciani, Ferraris, & Del Giudice, 2019).

فناوری در دنیای امروز به‌طور فزاینده‌ای به‌عنوان ابزاری حیاتی در فرایند تصمیم‌گیری استراتژیک شناخته می‌شود. مدیرانی که از فناوری‌های نوین مانند تحلیل داده‌ها، هوش مصنوعی و سیستم‌های مدیریت اطلاعات استفاده می‌کنند، قادر به اتخاذ تصمیمات دقیق‌تر و مبتنی بر داده‌های واقعی هستند. فناوری نه‌تنها به مدیران امکان دسترسی به اطلاعات گسترده‌تر و سریع‌تر را می‌دهد، بلکه ابزارهایی فراهم می‌کند که به تحلیل پیچیده‌ترین داده‌ها برای پیش‌بینی و مدیریت ریسک‌ها کمک می‌کند. این امر باعث می‌شود که تصمیم‌گیری‌های مدیریتی نه‌تنها مبتنی بر شهود، بلکه علمی و قابل ارزیابی باشد (Garcia-Morales et al., 2018).

استفاده از فناوری در تصمیم‌گیری‌های استراتژیک به سازمان‌ها اجازه می‌دهد که با سرعت و دقت بیشتری به تغییرات محیطی و نیازهای بازار پاسخ دهند. به‌عنوان مثال، سیستم‌های هوش مصنوعی می‌توانند روندهای بازار را تجزیه و تحلیل کرده و پیش‌بینی‌های قابل اعتمادی در مورد آینده ارائه دهند. این ابزارها به مدیران کمک می‌کنند تا تصمیمات استراتژیک را بر اساس داده‌ها و نه تنها بر اساس فرضیات یا تجربیات شخصی اتخاذ کنند. مطالعات نشان داده است که شرکت‌هایی که به فناوری‌های دیجیتال متکی هستند، نسبت به رقبای خود که از فناوری کمتری استفاده می‌کنند، به‌طور متوسط موفقیت بیشتری در بازار کسب کرده‌اند (Bresciani, Ferraris, & Del Giudice, 2019).

همچنین فناوری به عنوان ابزاری برای بهبود شفافیت در فرآیندهای تصمیم‌گیری عمل می‌کند. سیستم‌های مدیریتی مبتنی بر فناوری این امکان را فراهم می‌آورند که تمامی جنبه‌های عملکرد سازمان به‌صورت مستمر و دقیق پایش شود. این سطح از شفافیت به مدیران کمک می‌کند تا از پیشرفت سازمانی در راستای اهداف استراتژیک اطمینان حاصل کنند و در صورت نیاز، تغییرات لازم را سریعاً اعمال نمایند (Yoo, Boland, Lyytinen, & Majchrzak, 2018).

در نتیجه، فناوری نه تنها به‌عنوان یک ابزار پشتیبان، بلکه به‌عنوان ستون فقرات تصمیم‌گیری‌های استراتژیک در عصر دیجیتال عمل می‌کند. سازمان‌هایی که از این ابزارها به‌درستی استفاده می‌کنند، توانایی بیشتری در پاسخ به تغییرات محیطی و حفظ رقابت‌پذیری در بازار دارند (Zheng, Wu, & Xie, 2019).

تجربه جهانی

در سطح جهانی نیز، مدیرانی که توجه کافی به علم و فناوری ندارند، به‌سرعت جای خود را به افرادی می‌دهند که از تکنولوژی به‌عنوان ابزاری برای ارتقاء کارآمدی و نوآوری استفاده می‌کنند. برای مثال، در بسیاری از کشورها فناوری‌های دیجیتال و هوش مصنوعی به‌عنوان ابزارهای کلیدی در مدیریت دولتی و خصوصی به‌کار گرفته شده‌اند و این تغییرات، بهبودهای شگرفی در کارایی و اثربخشی سازمانی ایجاد کرده است (Yoo, Boland, Lyytinen, & Majchrzak, 2018).

تجربه جهانی از برکناری مدیران به دلیل نادیده‌گرفتن فناوری:

  1. نوکیا (Nokia):
    نوکیا به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های تلفن همراه در دهه‌های گذشته، نتوانست به موقع به تحولات فناوری در حوزه گوشی‌های هوشمند واکنش نشان دهد. عدم توجه به نیاز به سیستم‌های عامل نوین و فناوری‌های جدید مانند اندروید، منجر به افول سریع این شرکت شد. بسیاری از مدیران ارشد نوکیا، از جمله مدیرعامل آن در سال 2010، استفان الوپ، به دلیل عدم استفاده از تکنولوژی‌های جدید و عدم انطباق با تغییرات بازار برکنار شدند (Vuori & Huy, 2016).
  2.  کداک (Kodak):
    شرکت کداک به دلیل نادیده‌گرفتن اهمیت فناوری دیجیتال در صنعت عکاسی، دچار سقوط شد. با اینکه این شرکت در دهه 1990 نخستین دوربین دیجیتال را اختراع کرده بود، مدیران آن تصمیم گرفتند که به تولید فیلم‌های عکاسی ادامه دهند و به موقع به فناوری دیجیتال توجه نکنند. در نتیجه، بسیاری از مدیران ارشد این شرکت برکنار شدند و کداک در نهایت به ورشکستگی رسید (Lucas & Goh, 2009).
  3. بلک‌بری (BlackBerry):
    بلک‌بری نیز از دیگر شرکت‌هایی است که به دلیل نادیده گرفتن فناوری‌های جدید و عدم توجه به نیازهای کاربران به‌ویژه در زمینه گوشی‌های هوشمند، مدیران خود را از دست داد. در سال 2013، مدیرعامل بلک‌بری، تورستن هاینز، به دلیل عدم توانایی در به‌کارگیری فناوری‌های جدید و کاهش شدید سهم بازار، از سمت خود برکنار شد (Fitzpatrick, 2013).
  4. جنرال الکتریک (General Electric):
    جنرال الکتریک، یکی از غول‌های صنعتی جهان، در دهه‌های اخیر با چالش‌های بزرگ تکنولوژیکی مواجه شد. در سال 2017، جفری ایملت، مدیرعامل این شرکت به دلیل عدم توانایی در اجرای طرح‌های تحول دیجیتال در سازمان و کاهش ارزش سهام شرکت، مجبور به کناره‌گیری شد. این برکناری توسط هیئت مدیره و با نظارت ارزیابی‌های عملکردی انجام شد (Colvin, 2017).

این موارد نشان می‌دهند که در سطح جهانی، مدیرانی که از اهمیت فناوری و تحولات دیجیتال غفلت کرده‌اند، اغلب توسط کانون‌های ارزیابی و هیئت‌های مدیره برکنار شده‌اند. این تجربه‌ها اهمیت فناوری را به‌عنوان یک شاخص اساسی در ارزیابی مدیران به‌خوبی نمایش می‌دهد.

و همین طور در بخش دولتی:

1. دولت استرالیا - برکناری مدیران به دلیل شکست پروژه‌های دیجیتال:

در سال 2016، دولت استرالیا با چالش‌های بزرگی در اجرای پروژه‌های فناوری اطلاعات مواجه شد. یکی از بزرگ‌ترین شکست‌ها، مربوط به پروژه‌های تحول دیجیتال در سرویس‌های عمومی بود. در این مورد، چندین مدیر ارشد دولتی به دلیل عدم موفقیت در اجرای پروژه‌های دیجیتال و هزینه‌های سنگینی که این شکست‌ها به همراه داشت، برکنار شدند. این تغییرات پس از ارزیابی‌های کانون‌های نظارتی و بررسی عملکرد مدیران انجام شد (Fitzsimmons, 2016).

2. دولت بریتانیا - برکناری مدیر IT به دلیل شکست در تحولات فناوری:

در سال 2011، مدیر ارشد فناوری اطلاعات دولت بریتانیا به دلیل ناکارآمدی در اجرای پروژه‌های بزرگ فناوری مانند سیستم‌های دیجیتال بهداشت و درمان که به میلیاردها پوند هزینه اضافی منجر شد، از سمت خود برکنار شد. این پروژه‌ها، به‌ویژه سیستم دیجیتالی NHS (خدمات بهداشت ملی)، نتوانستند به اهداف مورد انتظار دست یابند و پس از ارزیابی عملکرد مدیران، چندین نفر از سمت خود کناره‌گیری کردند (House of Commons, 2011).

3. دولت هند - عدم موفقیت در پیاده‌سازی سیستم‌های هوشمند شهری:

یکی از پروژه‌های اصلی دولت هند در دهه اخیر، تحول دیجیتال و هوشمندسازی شهرها بود. با این حال، برخی مدیران دولتی در اجرای این برنامه‌ها ناکام ماندند. در سال 2019، چندین مدیر ارشد شهری در پروژه‌های هوشمندسازی شهرها به دلیل عدم توانایی در به‌کارگیری فناوری‌های نوین و شکست در مدیریت پروژه‌ها توسط دولت هند برکنار شدند (Bhatnagar, 2019). این اقدام به‌عنوان بخشی از تلاش دولت برای بهبود کارآمدی و به‌روزرسانی فناوری‌ها انجام شد.

4. سیستم آموزش دیجیتال در ایالات متحده:

در سال 2018، مدیر کل اداره فناوری اطلاعات در یکی از ایالت‌های آمریکا به دلیل ناتوانی در اجرای صحیح سیستم‌های آموزشی دیجیتال برکنار شد. این پروژه که به‌عنوان بخشی از برنامه دولت برای دیجیتالی‌کردن سیستم آموزشی طراحی شده بود، به دلیل ضعف مدیریتی و عدم انطباق با تحولات فناوری شکست خورد و چندین مدیر مسئول این پروژه‌ها پس از ارزیابی‌های دقیق از سمت‌های خود کناره‌گیری کردند (Johnson, 2018).

این نمونه‌ها نشان می‌دهند که حتی در بخش دولتی، ناکامی در استفاده از فناوری می‌تواند به نتایج جدی از جمله برکناری مدیران منجر شود. دولت‌ها به‌طور فزاینده‌ای از فناوری به‌عنوان ابزاری استراتژیک در بهبود کارآمدی و پاسخگویی به نیازهای عمومی استفاده می‌کنند و مدیرانی که نتوانند از این ابزارها بهره‌برداری کنند، مورد ارزیابی و برکناری قرار می‌گیرند.

نتیجه‌گیری

در نتیجه، بهره‌گیری از دانش و فناوری باید یکی از مهم‌ترین شاخص‌ها در ارزیابی کارآمدی و انتخاب مدیران باشد. مدیرانی که به ارزش فناوری و علم بی‌توجه هستند، جایگاهی در ساختار مدیریتی کشور نباید داشته باشند. تاکید بر این شاخص‌ها نه‌تنها به بهبود عملکرد سازمان‌ها کمک می‌کند، بلکه می‌تواند به رشد و توسعه کشور نیز منجر شود. ساختار مدیریتی ایران باید به‌طور فعالانه به سمت انتخاب مدیرانی حرکت کند که به دانش‌ورزی و فناوری اعتقاد دارند و این امر را به‌عنوان یکی از مهم‌ترین اصول مدیریتی خود در نظر می‌گیرند.

توصیه به مدیران ایرانی و کانون‌های ارزیابی و استخدام

برای ارتقای سطح مدیریت در کشور و همگامی با تحولات جهانی، مدیران ایرانی باید به فناوری به‌عنوان یک ابزار اساسی برای تصمیم‌گیری و بهبود فرآیندها نگاه کنند. ضروری است که مدیران، به‌طور مداوم خود را با دانش و فناوری‌های نوین به‌روز نگه دارند و از فرصت‌های آموزشی و توسعه‌ای در این زمینه بهره‌برداری کنند. این امر نه تنها موجب افزایش کارآمدی و نوآوری در سازمان‌های تحت مدیریت آن‌ها می‌شود، بلکه به بهبود جایگاه ایران در عرصه‌های بین‌المللی نیز کمک می‌کند.

به کانون‌های ارزیابی و استخدام نیز توصیه می‌شود که معیارهای خود را با تمرکز بیشتری بر توانایی مدیران در استفاده از فناوری و دانش نوین تنظیم کنند. ارزیابی‌های دقیق از توانمندی‌های دیجیتال و شناخت مدیران از تحولات فناوری باید در فرآیند انتخاب مدیران نقش کلیدی داشته باشد. انتخاب مدیرانی که توانایی به‌کارگیری دانش و فناوری را ندارند، به معنای عقب‌ماندگی در برابر رقبا و اتلاف منابع است. بنابراین، استفاده از معیارهای فناوری‌محور و دانش‌محور باید به‌عنوان یکی از اصول بنیادین در فرآیند گزینش مدیران ایرانی در نظر گرفته شود.

این اقدامات می‌توانند به بهبود عملکرد سازمان‌ها و تسریع روند توسعه ملی کمک کرده و ایران را در جایگاهی مناسب در جامعه جهانی قرار دهند.

لیست منابع:

منابع ایرانی:

  • صادقی، م. و همکاران. (۱۴۰۱). نقش فناوری در بهبود کارآمدی سازمانی. فصلنامه مدیریت نوین.
  • رحیمی، ب. و همکاران. (۱۳۹۸). تصمیم‌گیری مدیریتی مبتنی بر فناوری: چالش‌ها و راهکارها. نشریه فناوری و مدیریت.

منابع خارجی:

  • Bresciani, S., Ferraris, A., & Del Giudice, M. (2019). The role of digital technology in improving managerial decision making: An analysis of global enterprises. International Journal of Information Management, 47, 113-120.
  • Garcia-Morales, V. J., Jimenez-Barrionuevo, M. M., & Gutierrez-Gutierrez, L. (2018). The influence of technological advances on business innovation and performance: Insights from organizational theory. Journal of Business Research, 88, 254-266.
  • Smith, J., Johnson, K., & Miller, T. (2019). The role of technology in modern management: A global perspective. International Journal of Management Studies, 62, 78-85.
  • Yoo, Y., Boland, R. J., Lyytinen, K., & Majchrzak, A. (2018). Organizing for innovation in the digitized world: The role of technology in driving managerial efficiency. MIS Quarterly, 42(1), 313-335.
  • Zheng, S., Wu, J., & Xie, C. (2019). Technology and managerial efficiency in the age of digital transformation: An empirical study. Technological Forecasting and Social Change, 143, 120-131.
  • Vuori, N., & Huy, Q. (2016). Distributed attention and shared emotions in the innovation process: How Nokia lost the smartphone battle. Administrative Science Quarterly, 61(1), 9-51.
  • Lucas, H. C., & Goh, J. M. (2009). Disruptive technology: How Kodak missed the digital photography revolution. Journal of Strategic Information Systems, 18(1), 46-55.
  • Fitzpatrick, A. (2013). BlackBerry CEO Thorsten Heins to Step Down. Time. Retrieved from https://time.com.
  • Colvin, G. (2017). The end of General Electric as we know it. Fortune. Retrieved from https://fortune.com.
  • Fitzsimmons, C. (2016). Public Service Digital Transformation Fails Again. Australian Financial Review. Retrieved from https://afr.com.
  • House of Commons. (2011). The National Programme for IT in the NHS: An Update on the Delivery of Detailed Care Records Systems. House of Commons Public Accounts Committee.
  • Bhatnagar, S. (2019). India’s Smart Cities Program: An Evaluation of Progress. Economic and Political Weekly. Retrieved from https://epw.in.
  • Johnson, K. (2018). Digital Education Failures Lead to Management Changes. Education Week. Retrieved from https://edweek.org.