ما به بغداد جهان جان اناالحق میزدیم ..... پیش از آن کاین دار و گیر و نکته منصور بود
مولانا غزل شماره 731
عارف و شاعر بزرگ ایرانی جلالالدین محمد بلخی معروف به مولانا (مولوی) در اشعار خود از شهرهای زیادی نام برده است. در این میان و در عرفان و اندیشه ایرانی مولانا ، نام شهرهای نور و ظلمت هم دیده می شود. از دید مولانا، شهر نور عالم برتر است، نام و عالمی که قبل تر در اندیشه های زرتشتی و اوستا هم به آن اشاره شده است. مولانا از شهرهایی چون تبریز و مصر و بخارا به عنوان شهرهای نور یاده کرده است، که احتمالا حسب شرایطی که در آن زمان داشته اند و به تبعیت از تعابیر قرآنی، آن شهرها را به مثابه شهر نور دانسته است.(معصومه بخشی زاده و بهروز رومیانی، 1395)
اما آن چه که از شهر نور واقعی به تعبیر و جایگاه فلسفی آن، مد نظر بوده است.، شهر نور، شهری برتر در مشرق زمین، جایی بسیار شبیه و معادل تعابیر و باورهای فلسفی و مذهبی که در دنیای آن روز و روزگار مولانا، مردم به آن باور داشته اند؛ بوده است. این باور خیلی دوام نداشت و با گذشت زمان تغییر مکان داد و شهرهای غربی این جایگاه را به خود گرفتند و در عوض شهرهای شرقی که از تمدن و پیشرفت خارج شدند، شهرهای غربت و ظلمت نام گذاری شدند.
از مطالب بالا چنین برداشت می شود که مردم آن روز و رزوگار هم به مانند مردم امروزی در جستجوی شهرهایی با ویژگی های برتر شهری و انسانی بودند، اما حسب موقعیت زمانی و مکانی و سطوح پیشرفت علوم، انتظارات متفاوت بوده است. انتظاراتی که از امنیت شهری و شهروندی و محصولات پربار کشاورزی عصر مولانا به انتظارتی چون مجهز بودن شرکت ها و خدمات سازمانی به دستیارهای هوشمند ارتقا یافته است. در نمونه اخیر شرکت گوگل با معرفی محصول مبتنی بر هوش مصنوعی خود با نام Google Duplex ، به شرکت ها و سازمان ها مثلا یک رستوران، این امکان را می دهد که دستیاری هوشمند، پاسخگوی نیازمندی های مشتریان رستوران باشد و ضمن ثبت و پیگیری درخواست های مشتریان، برای آنها جا رزرو نماید.
در چنین اکوسیستمی، ذکر چنین مثال هایی تنها بخش پیش پا افتاده ای از تحقق جاودانگی دیجیتال است. امروزه شرکت ها و سازمان های بزرگی درصدد ساخت سیستم ها و راهکارهایی هستند که زندگی پس از مرگ افراد را در امور مختلفی چون مسائل حقوقی، قضایی، مالیاتی و ارث و .... ادامه دار نماید. لذا در چنین تعبیری فناورانه از ساخت یک زندگی دیجیتال و هوشمند، تعریف جاودانگی دیجیتال بسیار سخت و پیچیده تر از گذشته شده است (Maggi Savin-Baden, 2018).
از پیچیده ترین و ترسناک ترین بخش های دنیای فناورانه امروز، ترکیب علوم ژنتیک با فناوری محاسبات شناختی است که تحقق زندگی جاودانه را در سال 2050 برای بشر، امری امکان پذیر دانسته است (البته با چه کیفیت و استانداردی و مبتنی بر کدام مکتب اخلاقی کسی نمی داند؟!) شاید مطالب بنده، شما را یاد فیلم های علمی تخیلی بیاندازد، اما آنچه امروز با گذشته فرق دارد، ظهور پیشران های فناورانه ای است که سبک های زندگی و حکمرانی را تا حدودی عوض کرده و این تازه شروع ماجراجویی علمی است و بخش تاریک آن همچنان کشف نشده باقی مانده است.
به تعبیر اندیشمندان میان رشته ای علوم انسانی دیجیتال یا همان انسانگرایی دیجیتال، هوش مصنوعی، زندگی و جاودانگی دیجیتال را محقق خواهد ساخت و انسان ها به زودی قادر خواهند بود نسخه های دیجیتال و بسیار هوشمند خود را بازتولید نمایند و به کمک فناوری های نوپدید ژنتیک، از بدنی به بدن دیگر ، مکررا به زندگی ادامه دهند. از دید انسان هایی که گذشته را فراموش کرده اند یا دیدی از دنیا و عالم گذشته ندارند، چنین انسان هایی می تواند در جایگاه خداوندگاری ارتقا یابند. همانند آنچه که در سریال علمی تخیلی 100 به تصویر کشیده شده بود.
البته این بخش منفی این جنبه است و جنبه های بسیار مثبت و کاربردی دیگری هم دارد مثلا زن جوانی را تصور فرمایید که به ناحق، به قتل رسیده و یا خودکشی کرده است و خویشاوندان وی، می خواهند که او دوباره به حیات و زندگی در کنار آنها برگردد. لذا از این رو، به راحتی نمی توان از چنین کاربردهایی، دفاع و یا آنها را به کل زیر سوال برد. چرا که پتانسیل ها و مزایای زیادی نهفته است که بشر امروزی بایستی در خصوص ابعاد مختلف و تبعات چنین اقداماتی عمیقا فکر نماید.
در این خصوص مفاهیمی نوپدید شکل گرفته است که موضوع و ادبیات تحقیقی جدید اندیشمندان میان رشته ای انسان گرایی دیجیتال شده است، برخی از آنها عبارتند از:
- Digital Endurance Concepts یا مفهوم پایداری (سرسختی) دیجیتال
- Digital Persistence Concepts یا مفهوم ماندگاری (ایستادگی) دیجیتال
در مسیر این مفاهیم نوپدید و در چنین ساختارهایی، مرگ دیگر جایگاه قبلی خود را ندارد و تنها یک رخداد طبیعی با نام علمی biological death محسوب می شود و سنگ قبرها و قبرستان ها هم کلکسیونی از سنگ قبرهایی که یادبود بدن آن مرحوم است، تلقی می شوند، سنگ هایی که پس از این آنها را static headstones می نامند که به کمک ترکیب فناوری های هوش مصنوعی و AR/VR مفهوم قبر و مردگان را به شدت تغییر خواهند داد.
یکی دیگر از مفاهیم جدید و جذاب One-Way Immortality and Two-Way Immortality می باشد که از آن به عنوان جاوادنگی های یک طرفه و جاودانگی های دوطرفه یاد می شود. شبکه های اجتماعی و بات ها، نمونه های خوبی از جاودانگی یک طرفه هستند مثل تلگرام و اینستاگرام که اثرات آن مرحوم را می توانند تا سال ها پس از مرگ در خود نگه دارند اما به تعبیر فیس بوک، جاودانگی دیجیتال دوطرفه، زمانی رخ می دهد که این اثرات به کالبد و جسم موجود تکرار پذیر دیگری منتقل شود.
یکی دیگر از مفاهیم نوپدید، مفهوم Digital Grief Practices که در فارسی شاید تعبیر غم هجران عنوان مناسبی برای آن گونه دیجیتالی خود باشد. شاعر گرانقدر ایرانی حافظ در غزل 254 خود چنین می گوید:
حافظ شکایت از غم هجران چه میکنی
در هجر وصل باشد و در ظلمت است نور
بله او (حافظ) درست می گوید در هجر وصل می باشد اما چه کسی می دانست چطور و چگونه ؟! امروز با کمک ابزارهای فناورانه و به کمک تکنیک های مختلف صمعی و بصری می توان انواع عزاداری و مراسم ترحیم و غم و غصه را در ساختار دیجیتالی بازآفرینی کرد. به عنوان مثال به کمک فناوری Durable Biography می توان یک بیوگرافی بادوام و همیشگی از فرد مرحوم برای نسل های بعدی ایجاد کرد. مثلا آواتار بابابزرگ خانواده برای نوه ها و نتیجه هایی که هرگز موفق به دیدن پدربزرگ خود نشده اند، ولی می توانند پدربزرگ خود را در بازی های دیجیتالی خود ببینند و با او ارتباط برقرار سازند که به تعبیر برخی اندیشمندان این حوزه، این موارد ، تنها بخشی از زنده نگه داشتن یاد عزیزان از دست رفته است و فناوری سبب خواهد شد تا ارزش ها و خاطرات برای همیشه بادوام و پایدار باقی بمانند.
از نمونه های موفق این حوزه، استارت آپی است که برای بزرگداشت افراد متوفی، خدماتی را در سایت خود به آدرس زیر ایجاد نموده اند، انواع خدماتی که به صورت سه بعدی می توان آنها را مشاهده نمود. یکی از جذاب ترین این محصولات، کتاب های دیجیتالی است که تاریخچه زندگی گذشتگان در آن به تصویر کشیده شده است.
https://www.everplans.com
از دیگر نمونه های آن، سایت Dead Social است که با ارائه خدمات رایگان ، انسان ها را ترغیب می کند تا زندگی پس از مرگ خود را حفظ نمایند.
اما آنچه که ما از جاودانگی دیجیتال یا همان Digital Immortalization به دنبال آن هستیم،موارد و مثال های فوق نیست، شاید آنها بخشی از کاربردهای واقعی دیجیتال و فناورانه باشد ولی از منظر و باور عرفان و اندیشه های فلسفی و دینی احتمالا متفاوت خواهد بود. چرا که در چنین رویکرد و اکوسیستم نوینی از جامعه اجتماعی، افراد زیادی میراث دار گذشتگانی خواهند شد که بررسی صلاحیت آنها و شرط ادامه آن، در گرو ارزش هایی است که جامعه انسانی به آنها باور داشته است و همچنان هم ادامه دارد. ارزش هایی که اصول همیشگی انسانیت بوده است و خواهد بود و با تغییر ساختار فناوری تغییر نخواهد یافت حتی اگر بشر آینده خود را در شهرهای نور بداند.
از دیدگاه سهراب سپهری، شهر نور شهری است که بر اساس روشنی بی کران، آرمان های ایرانی، و تصایر باغ های رویایی ایرانی ساخته شده باشد و اگر آن رویای شیرین چیزی غیر از این باشد و یا هرآنچه که غیر از این حادث شده یاشد، حتما و قطعا زندگی آتی بشریت را مختل خواهد ساخت. در خصوص آرمان های ایرانی از شهر نور و فلسفه باغ های ایرانی مطالب متعددی وجود دارد که بیان آنها گذشتم.
جمع بندی
به نظر می رسد با تفاسیر و مفاهیمی که خدمتتان بیان داشتم، مفهوم جاودانگی و تعابیر قدیمی در این خصوص، نظیر شهرهای نور در حال تغییر و دگرگونی است، خصوصا بخش مهمی از آن که مربوط به مقوله های مرگ و غم و غصه می شود. انتظار می رود در چنین اکوسیستمی دیگر مرگ و غم و غصه به آن چه ما می شناختیم، دیگر وجود نداشته باشد و یک ساخت جدید اجتماعی نوپدید البته به کمک فناوری نوظهور، در حال تغییر آن مفاهیم و باورها باشد، که می توان از آن به عنوان یک برساخت گرایی نوین در دنیای دیجیتال نام برد.
اگر مطالب بالا برای شما جذاب بود و خواستید در این خصوص تحقیق بیشتر داشته باشد نظر شما را جلب می کنم به مقاله زیبای Digital Immortality and Virtual Humans اثر Maggi Savin-Baden و David Burden از دانشگاه University of Worcester, Worcester, UK منتشر شده سال 2018 و همچنین مفاهیم دیگر با عناوینی چون:
- biological reproduction
- creative immortality
- transcendental immortality
دیدگاه خود را بنویسید